ایرانی‌ها در رانندگی تعارف ندارند!

چهارشنبه 26 دی 97 ساعت 10:54
ایرانی‌ها در رانندگی تعارف ندارند!

محمد زاهدی اصل مددکار اجتماعی می‌گوید: بنابر این در رابطه با رانندگی با جامعه نرمال و توسعه یافته مواجه نیستیم و آشفته بازاری مربوط به رانندگی در کشور دیده می‌شود. ایرانی‌ها وقتی می‌خواهند وارد فضایی شوند به یکدیگر تعارف می‌کنند ولی در رانندگی کسی به دیگری اجازه نمی‌دهد حتی اگر از نظر آیین نامه رانندگی هم خودروی دیگر حق تقدم داشته باشند به او اجازه عبور نخواهند داد.

استفاده از وسایل نقلیه یکی از پیشرفت‌های بشریت برای تسهیل دسترسی به نقاط گوناگون کره زمین بود. با بزرگ شدن شهرها استفاده از وسایل تقلیه شخصی و خصوصی تبدیل به یک الزام برای زندگی شهری شد و دیگر افراد نمی‌توانند استفاده از این وسایل را از زندگی خود خارج کنند. حتی افرادی که در پیاده‌روها رفت آمد می‌کنند تحت تأثیر شیوه رانندگی در خیابان قرار می‌گیرند. یکی از مشکلات اجتماعی در ایران نحوه رانندگی در خیابان‌هاست. فشارهای اجتماعی، شرایط نادرست جاده و شرایط نه چندان خوب خودرو می‌تواند این رفتار را به واکنشی عصبی تبدیل کند که سازنده وضعیتی خطرناک برای خود و دیگران خواهد بود. در این  خصوص با محمد زاهدی‌اصل مددکار اجتماعی گفت وگو کردیم.

چرا در ایران انسان‌ها در زمان رانندگی به افرادی عصبی تبدیل می‌شوند که برای رسیدن به مقصد عجله دارند و در این راه حقوق دیگران را نادیده می‌گیرند؟

فردی که در خانواده با حوصله است و صبوری دارد در رانندگی هم ممکن است که صبوری کمتری داشته باشد ولی به طور کلی متفاوت نمی‌شود. این به منش افراد باز می‌گردد. انسان‌ها براساس نحوه تربیتی که در دوره‌های گوناگون زندگی تجربه کرده‌اند تا به سنین میانسالی و سالمندی برسند و بر اساس عوامل تاثیرگذار بر منش آنها است که به مسائل اطراف خود جواب می‌دهند. این ممکن است به صورت پاسخ کلامی و به صورت‌های دیگر باشد. فضای رانندگی ما خاص است و فرهنگ رانندگی نداریم. برای مثال در کشورهای اروپایی انسان‌های پیاده و سواره خود می‌دانند که از کجا باید بروند.

در ایران موتورسوارها برای خود نظم خاصی ایجاد کرده‌اند و مسیر خود را می‌روند و هر جا حادثه‌ای اتفاق بیفتد فردی که با موتورسوار تصادف کرده است مقصر است و اینها حتی به عابر پیاده هم پاسخگو نیستند. بنابراین در رابطه با رانندگی با جامعه نرمال و توسعه یافته مواجه نیستیم و آشفته بازاری مربوط به رانندگی در کشور دیده می‌شود. این روند افراد صبور را هم عصبی می‌کند. گفته می‌شود ایرانی‌ها اهل تعارف‌اند جز در رانندگی! ایرانی‌ها وقتی می‌خواهند وارد فضایی شوند به یکدیگر تعارف می‌کنند ولی در رانندگی کسی به دیگری اجازه نمی‌دهد حتی اگر از نظر آیین نامه رانندگی هم خودروی دیگر حق تقدم داشته باشند به او اجازه عبور نخواهند داد.

فضای رانندگی ما به نبرد و ستیز تبدیل شده است و انسان‌ها می‌خواهند در حین رانندگی خشم‌ها را بیرون بریزند و رفتار ناشایست از خود نشان دهند. این رفتار بارها تکرار شده و نحوه درست رانندگی به ما نشان داده نشده است. تبلیغات درست در این زمینه وجود ندارد. وقتی می‌گوییم مهارت زندگی کردن، منظورمان زندگی در داخل خانه نیست بلکه این مهارت در شهر و خیابان‌ها هم معنا پیدا می‌کند.

ما نتوانستیم در مدرسه و دانشگاه و خانواده سبک زندگی درست را بیاموزیم و بدانیم با اعضای خانواده، همسایه و غریبه و دوست چطور رفتار کنیم و همینطور نمی‌دانیم که به چه نحوی رانندگی کنیم تا حق و حقوق دیگران رعایت شود. هیچ کدام اینها به ما آموزش داده نشده است. به طور خودجوش نسبت به شیوه رانندگی تصمیم گیری می‌کنیم و توجهی به مقررات نداریم. ورود ممنوع و یک طرفه می‌رویم و دیگر قوانین را زیر پا می‌گذاریم و اگر کسی بخواهد اعتراض کند این رفتار منجر به درگیری خواهد شد که ممکن است هزینه‌های بسیاری به همراه داشته باشد.

آیا این رفتار در حدی است که افراد به روانشناس یا روانپزشک مراجعه کنند؟

اگر از روانشناسان بپرسید، از نظر آنان ۷۰ درصد مردم گره روانی دارند. این تلقی‌ها هم نادرست است. بعضاً دوستان روانشناس چنین تعبیری دارند، ولی در این صورت همه روانی می‌شوند در حالی که به این صورت نیست. باید به وضعیت زندگی مردم توجه کرد؛ انسان‌ها از ابعاد گوناگون تحت فشار و از نظر شغلی گرفتار است. بخش بزرگی از جوانان ما بیکارند و به هر دری می‌زنند تا ماشینی پیدا کنند بلکه زندگی خود را تأمین کنند و به در و دیوار می‌زنند تا بتواند هزینه‌های زندگی را تأمین کنند.

چنین فردی مجبور است که به در و دیوار بزند تا بتواند زودتر رانندگی کند تا شاید یک سرویس بیشتر کار کند. همه اینها روی انسانها عصبیت و استرسی ایجاد می‌کنند و موجب می‌شود فرد از رفتار عادی خارج شود و این عصبیت در رانندگی از خطرناکترین انواع است. فردی که در رانندگی عصبانی شود می‌تواند برای خود و دیگران حادثه‌ساز باشد.

آیا چنین شرایط روانی می‌تواند در بالا بردن آمار تصادف‌ها نقش داشته باشد؟

در گزارش‌ها می‌بینیم که تصادف رانندگی منجر به فوت شده است و حتی در تصادفی که در دانشگاه علوم و تحقیقات پیش آمد راننده به اندازه دانشگاه مقصر شناخته شد. در بیشتر گزارش‌ها عامل انسانی را عمده می‌کنند ولی اگر فرض را بر این بگیریم که عامل انسانی هم مقصر بوده باشد، چه عواملی موجب شده است که آن عامل انسانی مقررات را رعایت نکند؟ چه عواملی موجب شده است که حادثه از محمل عامل انسانی یعنی راننده تبدیل به تصادف و باعث مرگ انسان‌ها و بروز خسارت شود. ما عامل انسانی را علت تصادف‌ها می‌دانیم ولی بررسی نمی‌کنیم که این عامل انسانی چرا تصادف کرد؟ این عامل انسانی چرا با این نحوه رانندگی کرد؟ تنها چیزی که اعلام می‌شود این است که او سرعت رفت یا سبقت گرفت و چنین حادثه‌ای رخ داد.

عوامل تصادف را ریشه یابی نمی‌کنیم. چه عواملی دست به دست می‌دهد که ما عصبی رانندگی کنیم و عصاره زندگی ما به عجله گره خورده است؟ چرا می‌خواهیم زودتر برسیم؟ گفته می‌شود در ۳۰ کیلومتری شهرها تصادفات بیشتر می‌شود. چه عاملی موجب شده فردی که ۱۰ ساعت رانندگی کرده است در آخرین ساعات رانندگی بخواهد زودتر به مقصد برسد و کاری انجام دهد که منجر به تصادف شود؟ این‌ها باید بررسی و شناخته شود. مجموعه عواملی که در سطح خرد و کلان دست به دست می‌دهند. کشوری هستیم که در دنیا بالاترین آمار تصادف‌های رانندگی را دارد و در اثر این حوادث حتی اگر دیه را تبدیل به ریال کنیم به شار سرسام آور می‌رسیم. در حالی که ارزش جان آدمی با ریال قابل مقایسه نیست.

به عواملی که انسان‌ها را مجبور به خلاف می‌کند توجه نمی‌کنیم. همه اینها یک طرف باید به وضعیت عمومی جامعه توجه کنیم. وقتی در جامعه بد اخلاقی رایج شود یکی از بداخلاقی‌های خطرناک بداخلاقی در رانندگی خواهد بود. گویی به فردی که پشت فرمان می‌نشیند چیزی تزریق می‌کنند تا انسان دیگری شود. انسان‌های با شخصیت وقتی پشت فرمان می‌نشینند تغییر می‌کنند و عصبی می‌شوند. انسان‌ها در زمان رانندگی وضعیتی دارند که جایگاه اجتماعی خود را فراموش می‌کنند.

وقتی اخلاق در عرصه‌های گوناگون جامعه جایگاه خود را از دست دهد، رانندگی هم یکی از عوامل تحت تأثیر خواهد بود. افراد به درستی رانندگی نمی‌کنند چون اخلاق در جامعه از بین رفته است. افرادی که توصیه‌های اخلاقی می‌کنند خود بد اخلاق شده‌اند. در نشستی می‌گفتند دانشگاه را باید به مرجعیت بازگردانیم ولی زمانی که گروه‌های مرجع به گروه‌های بداخلاقی تبدیل شده‌اند اثری از حوصله برای افرادی که باید با این بداخلاقی‌ها رو به رو شوند و فشارهای زندگی را تحمل کنند باقی نمی‌ماند. همه اینها دست به دست می‌دهد تا شرایط جامعه بدتر از گذشته شود. آمار نشان می‌دهد که فقدان اخلاق رانندگی در جامعه رو به افزایش است. آمار ارائه شده درباره افرادی که جان خود را در حوادث رانندگی از دست می‌دهند با توجه به جمعیت ایران برازنده نیست.

آرمان

تازه ترين اخبار

دیدگاه بگذارید

اولین نفر باشید که دیدگاه خود را می نویسد

avatar