نگاهی به زندگی جری مک گووان طراح ارشد برند لندروور
جری مک گووان ۶۲ ساله، طراح ارشد برند لندروور است و استودیوی طراحی این کمپانی را در گیدون وارویک شایر اداره میکند. او که از سال ۲۰۰۴ کار خود را در لندروور شروع کرده، اکنون عضو هیات مدیره این کمپانی هم است.
در گفت و گوی زیر که خبرنگار کاراند درایور با او انجام داده است، مک گووان از بی اعتمادیاش به مهندسان، تجربهاش در لینکولن و علاقهاش به روم باستان میگوید.
شما کارتان را در کرایسلر بریتانیا شروع کردید و در دهه ۷۰ میلادی به دیترویت منتقل شدید. این تجربه برای یک انگلیسی که از طبقه کارگر میآمد، چگونه بود؟
تجربه غریبی بود. تابستان ۱۹۷۸ و تابستانهای دیترویت خیلی فوقالعاده بودند. نمیتوانستم جلوی هیجان و تعجبم را از کار در آن جا بگیرم چون طراحان آنجا فوقالعاده بودند، هنرمندانی تمام عیار که سطح کارشان خیلی بالاتر از چیزی بود که در بریتانیا داشتیم. برای من مثل آن بود که به آینده سفر کرده باشم ولی وقتی پس از ۲۰ سال ازآنجا به لینکولن رفتم، حس کردم به جای پیشروی، به عقب برگشتهام.
بعد از کرایسلر، رفتن به گروه آستین روور در بریتانیا باید تغییر بزرگی برای شما بوده باشد.
خودرویی که در آنجا طراحی کردم MGF و بیشتر برای رفع تکلیف بود. هیچ وقت به نشریات نگفتیم برای چه این طراحی را انجام دادیم، چون میدانستیم به ما میخندند. مشکل اینجا بود که این خودرو یک سیستم تعلیق هیدرولیک داشت. در یک خودروی اسپرت رابطه چرخ بدنه خیلی حائزاهمیت است. قوس چرخ باید متناسب با آن باشد.
مهندسارشد آستین روور به ما گفت ارتفاع خودرو به دلیل سیستم تعلیق، با آنچه ما طراحی کرده بودیم تا حدی فرق خواهد داشت، ولی وقتی در آخر ساخته شد، به خودروهای دو دیفرانسیل شباهت داشت. نسخه نهایی خودرو را اندازه گرفتم و متوجه اختلافی ۶ اینچی محصول نهایی با طرح اولیه شدم. فکر میکنم از همین جا بود که بیاعتمادی من به مهندسان آغاز شد.
پس چه مشکلی پیش آمد؟
ما باید با یک سیستم کهنه مبارزه میکردیم. کانسپتهای جدیدی طراحی کردیم که مورد تمجید قرار گرفتند ولی تبدیل آنها به محصولات نهایی برخلاف چیزی بود که سیستم فورد اجازه میداد. نمیخواهم به فورد بی احترامی کنم. آنها فرصت خیلی خوبی در دست من قرار دادند و افراد فوقالعاده زیادی در آن جا کار میکردند ولی موضوع نوع فرآیند سنتی در تصمیم گیریها بود.
چرا در سال ۱۹۹۹ کار در لینکولن مرکوری را قبول کردید؟
برای این که پول بیشتری به من میدادند! ولی از شوخی که بگذریم، به این خاطر بود که میخواستم از نقطه امن خودم خارج شوم و کار در یک کمپانی بینالمللی را تجربه کنم. پیش از آن تجربه کار در لندروور را داشتم ولی آن هم بخشی از گروه روور بود و من در آن مقام بالایی نداشتم و باید قبول کنم حسابی جاه طلب بود. فورد سازمان بزرگی بود و من میخواستم لینکلن را به روزهای اوجش بازگردانم.
در سال ۲۰۰۴ مجدد به لندروور برگشتید و دو سال بعد طراح ارشد آن شدید. فکر میکنید دپارتمان شما تا چه حد در توسعه و رشد برند لندروور نقش داشته است؟
لندروور مثل یک هیولا به خواب رفته بود. با این که کاملا عقیده دارم شایستگی و صلاحیت، هسته اصلی تمام کارهای ما را تشکیل میدهد ولی به نظرم این کافی نیست. در گذشته در این خصوص خیلی صحبت میکردیم و به نظرم این موضوع به ظرفیت ما برای رشد آسیب میرساند.
هر چه باشد ما باید محصولات کاملا مورد پسند تولید کنیم. وقتی متوجه این موضوع میشوید که مدل جدید دیفندر ما به بازار بیاید. میبینید حتی لازم نبود در خصوص آن [دیفندر] از من سوال کنید. این محصول، خودرویی شایسته و درعین حال خیلی محبوب خواهد بود. وقتی از ایووک رونمایی کردیم، تعدادی گفتند: «شما این برند را نابود میکنید!» هرچه باشد، من یک طراح تجاریام و سعیام این است کسب و کار کمپانی ام را رونق دهم.
آیا تابهحال از این که فقط مدلهای کراس اوور طراحی میکنید، حوصله تان سر رفته است؟
باید انعطاف پذیر باشیم. میتوانم طرح هایی به شما نشان دهم که سرتان از این که یک رنجروور چه شکلها و مدلهایی میتواند باشد، سوت بکشد. اگر بنتلی و بقیه خودروسازان میتواند کراس اوور بسازند، چرا رنجروور نتواند یک مدل سواری بسازد؟
اجازه بدهید موضوع را عوض کنم، آیا درست است شما عاشق روم باستان هستید؟
بله، برای این که من به تناسخ باور دارم. فکر میکنم در حیات قبلی، لژیونر بودهام. به خاطر دارم که سه یا چهار ساله بودم که عکسی از یک سرباز رومی دیدم و به سمت آن جذب شدم. اگر میشد یک روز به جای یک نفر دیگر زندگی کنم، آن فرد حتما ژولیوس سزار بود، البته به شرطی که آن روز، روز به قتل رسیدن سزار نباشد.
اگر طراح خودرو نمیشدید، چه کار میکردید؟
سراغ کاری خلاقانه میرفتم. معماری همیشه برایم جذاب است. محیط ساخت وساز را همیشه به محیط طبیعی ترجیح دادهام. برای من طراحی مثل یک سفر تفریحی بود. من از طبقه کارگر میآیم و آروزیم این بود پولدار شوم ولی این موضوع مهم ترین بخش ماجرا نبود. خلاقیت برایم الهام بخش بود و البته هنوز هم است. در نقطهای هستم که واقعا به انجام کار بیشتر احتیاجی ندارم ولی هنوز اینجا کارهای بزرگی برای انجام دادن وجود دارد.
اگر امکانش را داشتید، چه چیزی را تغییر میدادید؟
حالا که فکر میکنم، به نظرم همیشه رفتاری تند و محکم داشتهام. شاید سعی میکردم هنگام کار با دیگران مهربانتر باشم. من میتوانم به آدمی تک بعدی بدل شوم ولی همیشه باید پذیرای دیگران هم بود. در خودروسازی همه، نظر و دیدگاه در خصوص طراحی خودرو دارند. به محض این که در استودیوی خود یک مدل را تمام میکنید، از مدیر ارشد گرفته به پائین، همگی با نظراتشان از راه میرسند. معلوم است وقتی جلویتان یک تکه کاغذ سفید یا تکهای گل خام قرار دارد، هیچ کدام از آنها را اطرافتان نمیبینید.
منبع: اخبارخودرو
دیدگاه بگذارید
اولین نفر باشید که دیدگاه خود را می نویسد