آیا واقعاً بنزین در ایران ارزان است؟
تصویب سه نرخی شدن بنزین و مفاد قانونی آن در روزهای اخیر، بحثهای گستردهای را در میان متخصصان و مردم به وجود آورده است. در واقع دو دیدگاه متضاد در این زمینه وجود دارد:
- دیدگاه اول: برخی معتقدند که بنزین در ایران ارزان است و افزایش قیمت آن میتواند به کنترل مصرف و حتی مهار تورم کمک کند.
- دیدگاه دوم: گروهی دیگر بر این باورند که با توجه به پایین بودن سطح درآمد و حقوق (که به دلار نیست)، بنزین در مقایسه با قدرت خرید مردم، گران محسوب میشود و افزایش نرخ منطقی نیست.
حتی برخی کارشناسان اقتصادی مانند حسین صمصامی، عضو کمیسیون اقتصادی مجلس، نرخ واقعی بنزین را در داخل کشور، کمتر از ۲ هزار تومان اعلام کردهاند. به هر حال، روشن است که کشور با یک چالش دوگانهی قیمتی مواجه است. در این گزارش، ما به عنوان یک متخصص، موضوع قیمت بنزین در ایران را از ابعاد مختلف فنی، تاریخی و اقتصادی بررسی میکنیم.
مروری بر سیر تاریخی قیمت بنزین در ایران
بررسی دادههای رسمی نشان میدهد که روند قیمتگذاری بنزین در ایران از دهه ۷۰ خورشیدی تا کنون، چند مرحله کلیدی و متناقض را طی کرده است:
- دهه ۷۰ تا ۸۳: واقعیسازی تدریجی:
- در سال ۱۳۷۳، قیمت بنزین حدود ۵ تومان بود.
- دولت وقت سیاست افزایش تدریجی قیمتها را با هدف کنترل مصرف در پیش گرفت، به طوری که قیمت بنزین در سال ۱۳۸۳ به ۸۰ تومان رسید.
- در این دوره، افزایش قیمتها تقریباً همسو با تورم بود و قیمت اسمی حدود ۱۶ برابر شد.
- سال ۱۳۸۳ تا ۱۳۸۶: تثبیت قیمتها:
- با تصویب قانون «تثبیت قیمتها» در مجلس هفتم، نرخ بنزین برای چند سال روی ۸۰ تومان ثابت ماند.
- این انجماد قیمت، همزمان با رشد اقتصادی و افزایش درآمد نفتی، باعث جهش واردات خودرو و رشد سالانه حدود ۱۰ درصدی مصرف شد.
- سال ۱۳۸۶: آغاز سهمیهبندی و دونرخی شدن:
- رشد مصرف بالا، زمینه را برای سهمیهبندی فراهم کرد. بنزین دونرخی شد (سهمیهای حدود ۱۰۰ تومان و آزاد ۴۰۰ تومان).
- این سیاست، بهویژه در سالهای ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۰، نشان داد که تقاضا به سیگنالهای قیمتی قوی، حساس است و مصرف کاهش یافت.
- سال ۱۳۸۹: قانون هدفمندی یارانهها:
- در این چارچوب، نرخ سهمیهای به ۴۰۰ تومان و نرخ آزاد به ۷۰۰ تومان افزایش یافت.
- سال ۱۳۹۴: تکنرخی شدن و حذف کارت سوخت:
- با وجود تورم شدید، نرخ بنزین تا سال ۱۳۹۳ ثابت ماند.
- در نهایت، دولت کارت سوخت را حذف کرد و بنزین به طور تکنرخی (۱۰۰۰ تومان) عرضه شد.
- سال ۱۳۹۸: شوک قیمتی و بازگشت به دونرخی:
- ثبات طولانیمدت نرخ بنزین در دهه ۹۰، باعث افزایش شدید مصرف و قاچاق سوخت شد.
- دولت با اجرای یک شوک قیمتی، بنزین را بار دیگر دونرخی کرد. این افزایش قیمت ناگهانی، متأسفانه به اعتراضات و سپس اغتشاشات گسترده منجر شد و اثرات سیاسی و اجتماعی عمیقی را به دنبال داشت.
- از آن زمان، ترس از واکنش عمومی باعث شده که دولتها نرخ بنزین را ثابت نگه دارند.
چالشهای فعلی: قاچاق و واردات سوخت
ثابت نگه داشتن قیمت بنزین، با وجود تفاوت فاحش نرخ با کشورهای همسایه، منجر به تشدید شدید قاچاق سوخت شده است.
- قاچاق سوخت: برآوردها حاکی از قاچاق روزانه حجم زیادی از سوخت است. هرچند ارقام بزرگی مثل ۲۰ میلیون لیتر در روز، با سازوکارهای کارت سوخت فعلی بعید به نظر میرسد، اما کشف قاچاق سوخت هواپیما و لولههای انتقال سوخت در سواحل جنوبی، تأیید میکند که این پدیده به طور جدی وجود دارد.
- واردات سوخت: به دلیل عدم مهار کامل قاچاق و افزایش مصرف داخلی، دولت مجبور به واردات سوخت شده است. برآوردها نشان میدهد که در سال جاری، بیش از ۵.۵ میلیارد دلار صرف واردات سوخت خواهد شد.
نکته مقایسهای: ارزانترین بنزین در کشورهای همسایه مربوط به کویت با حدود ۰.۳۴۲ دلار (حدود ۳۹ هزار تومان با دلار آزاد حدود ۱۱۸ هزار تومان) است. قیمت بنزین در کشورهایی مثل پاکستان، که عمده قاچاق به آنجا صورت میگیرد، بیش از ۸۰ هزار تومان است. این تفاوت قیمت نشان میدهد که حتی با افزایش نرخ بنزین در ایران به حدود ۴۰ هزار تومان، قاچاق سوخت همچنان صرفه اقتصادی خواهد داشت. بنابراین، نمیتوان انتظار داشت که بنزین ۵ هزار تومانی، قاچاق را مهار کند.
ابعاد چندگانه قیمت بنزین: ارزان یا گران؟
بررسی اینکه آیا بنزین در ایران واقعاً ارزان است یا خیر، نیازمند نگاهی فراتر از قیمت دلاری صرف است.
۱. قیمت دلاری در مقابل قیمت خودرو
در نگاه اول، بنزین با نرخ ۰.۰۱ تا ۰.۰۲ دلار در ایران ارزانترین در جهان به نظر میرسد. اما باید هزینه سایر مؤلفههای وابسته را در نظر گرفت:
- گران بودن خودرو: ارزانترین خودروهای داخلی حدود ۶ هزار دلار قیمت دارند.
- قدرت خرید: با حداقل حقوق ماهانه حدود ۱۳ میلیون تومان، یک فرد باید تقریباً ۴۶ ماه (بیش از ۳ سال و نیم) کل درآمد خود را پسانداز کند تا بتواند یک خودروی ارزان بخرد. این در حالی است که در بسیاری از کشورهای دیگر، با وجود قیمت بالای سوخت، خرید خودرو با تسهیلات و قیمتهای مناسبتر به آسانی انجام میشود.
۲. ضعف حملونقل عمومی و مصرف بالا
- عدم وجود جایگزین: در کلانشهرها، بهخصوص تهران، ضعف جدی در حملونقل عمومی (اتوبوسهای مستهلک، متروی پر ازدحام، تاکسیهای فرسوده) وجود دارد. این ضعف، مردم را ناچار به استفاده از خودروی شخصی میکند.
- خودروهای پرمصرف و فرسوده:
- از حدود ۳۵ میلیون دستگاه خودروی در حال تردد، تقریباً ۱۳ میلیون دستگاه فرسوده هستند.
- اگر این خودروها با مدلهای کممصرف و روز دنیا جایگزین شوند، با فرض کاهش تنها ۲ لیتر مصرف در هر خودرو، حدود ۲۶ میلیون لیتر در روز از مصرف کل کشور کاسته خواهد شد.
- به عنوان مثال، هیبریدی کردن تنها ۸۰ هزار دستگاه تاکسی تهران، میتواند مصرف روزانه بنزین کشور را حداقل یک میلیون لیتر کاهش دهد.
نتیجه: حجم بالای مصرف سوخت، تنها به دلیل «بدمصرف بودن ایرانیان» نیست، بلکه عوامل ساختاری مانند فرسودگی ناوگان و ضعف حملونقل عمومی نیز تأثیر بسزایی دارند.
۳. شاخص «حقوق نسبت به قیمت بنزین»
برای مقایسه صحیح، باید از شاخص «سرانه حقوق نسبت به قیمت بنزین» استفاده کنیم:
|
شاخص مقایسهای |
ایران (با حداقل حقوق روزانه ۳۴۶ هزار تومان) |
آمریکا (با حداقل حقوق روزانه ۵۷ دلار) |
|
میزان خرید بنزین در روز |
بیش از ۱۴۵ لیتر |
حدود ۷۱ لیتر |
|
میزان خرید بنزین در ماه |
حدود ۳۴۹۳ لیتر |
حدود ۱۵۰۰ لیتر |
توضیح: با این شاخص، قیمت نسبی بنزین در ایران همچنان ارزان محسوب میشود. با این حال، باید توجه داشت که قدرت خرید واقعی هر آمریکایی، بر اساس گزارش بانک جهانی در سال ۲۰۲۴، بیش از ۴.۵ برابر هر ایرانی است.
اثر تورمی افزایش قیمت بنزین
برخلاف بسیاری از کشورها، افزایش قیمت بنزین در ایران معمولاً اثرات تورمی گسترده و چندوجهی بر تمامی کالاها و خدمات دارد. علت اصلی این پدیده، ضعف نظارت و نبود مکانیزمهای کنترلی مؤثر در زنجیره تولید و توزیع است:
- عدم کنترل در انتقال هزینه: نهادهای نظارتی کنترل دقیقی بر انتقال افزایش هزینه سوخت به سایر بخشها ندارند.
- انتظارات تورمی: با هر بار افزایش قیمت سوخت، فعالان اقتصادی انتظار تورم پیدا کرده و قیمت سایر کالاها و خدمات را پیشاپیش بالا میبرند که خود به تشدید تورم دامن میزند.
- حملونقل: بنزین بخش قابلتوجهی از هزینههای حملونقل عمومی، تاکسیها و وانتبارها را تشکیل میدهد. این افزایش هزینه مستقیماً به مصرفکننده نهایی منتقل میشود.
- اثر ناعادلانه بر خانوارها: خانوارهای کمدرآمد که بخش زیادی از هزینههایشان صرف حملونقل میشود، تحت فشار شدید قرار میگیرند؛ در حالی که برای خانوارهای پردرآمد، سهم سوخت در سبد هزینه ناچیز است.
یارانهای که نیمی از مردم از آن منتفع نمیشوند
بر اساس گزارش بانک مرکزی در سال ۱۴۰۲، تنها ۵۶.۴ درصد از خانوارهای ایرانی خودروی شخصی داشتهاند. این یعنی حدود ۴۳.۶ درصد از خانوارها (نزدیک به ۳۷.۵ میلیون نفر) اساساً فاقد خودرو هستند و از یارانهای که از طریق کارت سوخت یا سهمیهبندی اختصاص مییابد، بهرهمند نمیشوند.
از طرفی، دهک دهم جامعه (ثروتمندترینها) ۱۷.۵ برابر دهک اول، یارانه بنزین دریافت میکنند. این شرایط ناعادلانه، نشان میدهد که اختصاص یارانه باید بر اساس مصرف واقعی یا تعداد افراد خانوار باشد، نه صرفاً تعداد خودروها.
استراتژی نجات: بنزین یک مولفه تکبعدی نیست
در نهایت، مشخص است که قیمت بنزین در ایران، نه صرفاً ارزان و نه صرفاً گران است، بلکه باید به صورت چندبعدی بررسی شود. ثابت نگه داشتن نرخ در سالهای اخیر، تأثیر مخربی بر مصرف، قاچاق و واردات داشته است.
راه نجات کشور از چالش مصرف سوخت، یک اقدام تکمؤلفهای نیست، بلکه نیازمند یک برنامه جامع است:
- تغییر نرخ بنزین (با برنامهریزی دقیق و نظارت کامل بر تورم).
- تولید بنزین باکیفیت و بهینهسازی مصرف سوخت.
- مبارزه همهجانبه و ساختاری با قاچاق سوخت (نه صرفاً در جایگاهها).
- ارتقای گسترده و اساسی حملونقل عمومی.
- پرداخت یارانه عادلانه به تمامی ایرانیان (مستقیم و نه از طریق کارت سوخت).
اجرای همزمان این سیاستها، میتواند مصرف سوخت کشور را به طور چشمگیری کاهش دهد و کشور را از بحران واردات سوخت رهایی بخشد.
دیدگاه بگذارید
اولین نفر باشید که دیدگاه خود را می نویسد