یارانه بیشتر با خودرودار شدن!
هر روز در دو بزرگراه اصلی استان تهران در حال رفتوآمد هستم. شانس بزرگی آوردهام. صبحها که میروم، همیشه در خط مقابل من ترافیک سنگین و تقریبا متوقف مشاهده میشود و مسیر من روان و حتی بعضا، وقتی که صبح زود بیرون میآیم، خلوت است. همیشه به خاطر این موهبت، خدا را شکر میکنم. شکرگزارم که وسط شهر زندگی میکنم و محل کارم به طوری است که کمتر داخل ترافیک گیر میکنم. اما همزمان به این فکر میکنم که اصولا چرا اینگونه است؟ ترافیک معلول چیست؟ آیا ترافیک سنگین یک الزام شهرنشینی است؟ این همه شهرهای صنعتی در دنیا هست. آیا تمام آنها با چنین ترافیکی مواجه هستند؟ آیا مردمان تمام شهرهای بزرگ جهان با این همه مشکلات دستوپنجه نرم میکنند؟
امروزه ثابت شده که با کمی تعقل و برنامهریزی بلندمدت(نه کوتاه مدت) میشود مشکلات کلان را حل کرد. برای بررسی این مشکل وارد دنیای رویاها میشویم و چند فرض را بررسی میکنیم. فرض کنید به جای خانههای چهار طبقه، خانههای چهل طبقه داشته باشیم. با یک محاسبه سرانگشتی میتوان نشان داد که برای حضور یک جمعیت ثابت در این شهر جدید با برجهای بلند، یکدهم مساحت شهر قبلی موردنیاز است و به همین ترتیب حجم حملونقل در خیابانها بهشدت پایین میآید چون که راهها کوتاهتر شده و بهطور طبیعی مسافت کوتاهتری را باید مردمان آن شهر طی کنند. حال یک فرض دیگر هم بکنیم. در چنین شهر ایدهآلی، مترو، اتوبوسهای بزرگ، ونها و تاکسیها، بهوفور یافت شود. چه اتفاقی میافتد؟ خودبهخود اکثریت افراد جامعه نیازی به استفاده از حملونقل شخصی ندارند. در چنین وضعیتی ترافیک سنگین هم از بین میرود علاوهبر آنکه هوای شهر کمتر آلوده میشود. در چنین شهری بهرهوری حتما بالاترست و انسانها خوشاخلاقتر هستند. توجه کنید که آلودگی هوا، مضرات زیادی دارد و یکی از آنها خستگی زیاد و اخلاق تند است.
حال برگردیم به تهران خودمان. شهری با حملونقل شهری ناکارآمد، شهرسازی که بهتدریج و با کمترین تفکر در طول تاریخ رشد کرده است. شهری که این روزها مردم به خاطر حفاظت از جانشان بیش از پیش به حملونقل شخصی روی آوردهاند. تهران شهری است پر از موانع، دستانداز و اشکالات فنی در خیابانسازی و آسفالت؛ اخیرا هم که موضوع پارک دوبل در بیشتر معابر داخل شهری اضافه شده است. چند وقت پیش با یکی از مسئولان آتشنشانی صحبت میکردم که به موضوع بسیار مهم و خطرناکی اشاره کرد. یکی از نگرانیهای بزرگ آتشنشانی عبور خودروهایشان از خیابانهایی است که مردم خیلی راحت پارک دوبل میکنند و موضوعی به رسمیت شناخته شده از طرف اهالی و مسئولان محلی است. تصور کنید یکی از آن خودروهای بزرگ آتشنشانی میخواهد در یکی از خیابانهای فرعی ورود کند و دهها خودرو در مسیر دوبله پارک کردهاند. حداقل اتفاقی که میافتد کند شدن حرکت آن خودرو و گستردهتر شدن آتش در محل است. این وضعیت خودروها ناشی از چیست؟ ناشی از حملونقل غلط شهری و حملونقل غلط شهری ناشی از چیست؟ شهرسازی غلط و بیتوجهی مسئولان به مسائلی که باید حل کنند.
اینگونه است که امروز همه میخواهند صاحب خودرو شوند. همه میدانند که با خودرودار شدن، یارانه بیشتری میگیرند و حق گرفتن فضای بیشتر شهری را پیدا میکنند. کسی که خودرو دارد، نباید منتظر اتوبوس بیبرنامه فرسوده شود تا بهموقع سرکارش برسد. چنین شخصی نیاز ندارد که زورگویی مسافر کناری را تحمل کند و... نتیجه، تقاضای خارج از ظرفیت برای خودرو و البته تقاضا برای خودروی ارزان. چرا ارزان؟ چون همه میخواهند خودرو داشته باشند. بعد وکیل مملکت میآید و طرح میدهد که چگونه ۳۰درصد مردم با کمترین درآمد در جامعه خودرودار شوند. کلا فلسفه غلط به طراحی غلط صورتمسئلهها میانجامد و صورت مسئلههای غلط به راهحلهای غلط. مشکل اینجاست که در شهرهای بزرگ هر راهحل غلطی در خصوص یک شرکت یا سازمان بزرگ، در نهایت روی دیگر صنایع و نهادها و سازمانهای بزرگ دیگر و البته تکتک مردم اثر منفی خواهد گذاشت و مشکلات رشد میکند و بهجایی میرسیم که مشکل را بدیهی میدانیم و در نهایت دست به یک خودکشی جمعی میزنیم. هر روز تقاضای بیشتر برای خودرو و گرانی بیشتر، ترافیک بیشتر، هوای آلودهتر و شهر ناکارآمدتر. شهری که بهجای اینکه مشکلات را اصولی حل کند، میرود دنبال بزرگراه بیشتر ساختن و نهایتا هزینههای بالاتر نگهداری شهر. نتیجه، افزایش گرانی و ادامه این روند.
امروزه ما با این روش توسعه شهری که در شهرهای بزرگ داریم و این اداره شهرداریها که توان نوسازی و توسعه ناوگان حملونقل شهری را ندارند، در حال یک خودکشی جمعی هستیم. منابع آبی، هوایی و انرژی را با سرعت وحشتناکی مصرف میکنیم و جالب اینجاست که کمترین خروجیها را میگیریم. نتیجه چه میشود؟ کاهش ارزش پول و در نهایت گرانی. دوباره و دوباره بیشتر و بیشتر کار میکنیم و فکر میکنیم که داریم پولدار میشویم درحالیکه با این بهرهوری منفی، روزبهروز اوضاع بدتر میشود.
بهنظر میرسد که این حلقههای باطل صورت مسئله غلط راهحل غلط، که ما را به سمت نابودی میبرد، باید جایی شکسته شود. با نگاه موضعی به صنایع و مسائل، در این شهرهای روبهرو رشد فیزیکی، نمیتوان این حلقههای باطل تصمیمگیری و عمل را گرفت. فعلا که همه نگران قیمت دلار و ارزش سهام در بورس هستیم و داریم با سرعت میرویم که به دیوار بخوریم. اما از وکلای مجلس که آینده ممکلت را طراحی میکنند، درخواست میکنم که مسائل را بلندمدت ببینند و از روشهای پوپولیستی و ادامه کورکورانه روند فعلی بپرهیزند. ما امروز نیازمند تحول جدی در قوانین هستیم. قوانینی که به حل مسائل ریشهای و نه مسائل ناشی از معلولها بپردازد.
گسترش نیوز
دیدگاه بگذارید
اولین نفر باشید که دیدگاه خود را می نویسد