روحانی موتورسوار از دنیای موتورسوارها می‌گوید

دوشنبه 13 اسفند 97 ساعت 15:40
روحانی موتورسوار از دنیای موتورسوارها می‌گوید

قبل از طلبگی پیانو می‌زدم. در دوران نوجوانی ساز را برای ارتقا فروختم ولی پس از مدتی تصمیم گرفتم با پول آن ساز به حج بروم. از وقتی یادم می‌آید، موتورسوار بودم. پدر هم موتورسوار هستند و تعمیرکار موتور. در جوانی موتور سوار بنامی بودند. عموی من یک موتور گازی داشت. من هم با همان موتور گازی آغاز کردم.

اوایل دهه هشتاد بود که فیلم نان، عشق و موتور ۱۰۰۰ روی پرده سینماها رفت؛ فیلمی در ژانر کمدی که شخصیت اصلی آن یک جوان تعمیرکار موتور بود. شخصیتی که خیلی از جوان‌های آن دوره و پس از آن می‌توانستند با آن همزادپنداری کنند؛ اصطلاحاً عشق موتورها. ولی این بار قهرمان داستان یک طلبه است؛ طلبه‌ای که به قول خودش، او هم عشق موتور است. در خصوص عبدالزهرا وثوقی است؛ روحانی‌ای که عکس‌های او با موتور در شبکه‌های اجتماعی بازخوردهای زیادی داشته است.

نخستین بار در چند سالگی موتورسوار شدی؟

از وقتی یادم می‌آید، موتورسوار بودم. پدر هم موتورسوار هستند و تعمیرکار موتور. در جوانی موتور سوار بنامی بودند. عموی من یک موتور گازی داشت. من هم با همان موتور گازی آغاز کردم.

پدر و مادر رضایت داشتند؟

پدر چون یک تصادف در نوجوانی داشت، اجازه نمی‌داد که بدون گواهینامه پشت موتور بنشینم ولی بعد از این توضیح که موتور گازی نیازی به گواهینامه ندارد، بابا اجازه داد. تازه کلاس پنجم تمام شده بود که عمو موتور گازی‌اش را به من هدیه داد. هدیه عمو یکی از بهترین هدیه‌هایی است که دریافت کردم.

در صفحه‌های اجتماعی فعالیت داری با عنوان «تفسیر قرآن از منظر یک موتورسوار». در خصوص این موضوع توضیح می‌دهی؟

این موضوع به این معنا نیست که مطرح شده است. همان طور که با بچه‌ها وقتی حرف می‌زنیم، می‌گوئیم خدای رنگ‌ها، خدای دریاها. من روحانی هم وقتی با جوان‌های عشق موتورها که کم هم نیستند، حرف می‌زنم، سعی می‌کنم به زبان آنها نزدیک شوم.

مردم و دیگر طلبه‌ها چه نگاهی به موتورسواری یک روحانی دارند؟

مرز ما برای انجام کاری طبق باورهای دینی حرمت و حلیت آن کار است. این را می‌توانم بپذیرم که سوارشدن یک روحانی با عبا و عمامه بر یک موتور ورزشی جالب نیست و در شأن لباس طلبگی نیست؛ مثل این است که مردی با شلوارک و زیرپیراهنی در خیابان قدم بزند. ولی اگر یک شخص معمّم با لباس ورزشی و رعایت اصول ایمنی سوار بر یک موتور شود، چه عیب و ایرادی دارد؟ من فکر نمی‌کنم مشکلی داشته باشد از بعضی اساتید هم پرسیدم نظر آنها هم مثبت بود.

الان چه موتوری داری؟

در حقیقت من کراس را خیلی دوست دارم اما به دلیل غیر مجاز بودن از این موتور استفاده نمی‌کنم و هم اکنون یک موتور ایرانی دارم در حدود ۱۵ میلیون تومان. من ترجیح می‌دهم به جای خرید یک خودروی سمند، یک پراید و یک موتور خوب داشته باشم.

قیمت موتور کراس در بازار چقدر است؟

الان موتور کراسی که سند داشته باشد، بیش از ۷۰ میلیون است.

تا حالا گرفتار طرح موتورگیری شده‌ای؟

نه خیر. دلیل هم این است که همیشه تجهیزات لازم را همراه داشته و سعی می‌کنم تخلفی هم نداشته باشم. البته بعضی از دوستان بعضی اوقات به طنز هم شده می‌گویند: حاج آقا شما که بالا وصلی موتور ما را آزاد کن! البته یک نکته هم یادآور شوم که من از طرفداران طرح موتورگیری هستم که نیروی انتظامی دنبال می‌کند. یک موتورم که چندی پیش به سرقت رفته بود، توسط همین طرح پیدا شد.

موتورسواری را از چه سالی به طور حرفه‌ای‌تر دنبال کردی؟

از همان ابتدا هجده سالگی که گواهینامه موتور را گرفتم. به طور آفرود مسیرهای طبیعت را انتخاب می‌کردم و در آن مسیر موتورسواری می‌کردم. اطراف مشهد اکثر قله‌ها را رفته‌ام؛ مثلاً قله شیرباد و قله فلسکه. البته این فعالیت بدون تجهیزات ابداً توصیه نمی‌شود.

مربی هم در این زمینه داشتی؟

بله؛ یکی از دوستان طلبه‌ام مربی من بود.

ظاهراً موتورسواری بین طلبه‌ها رایج است؟

بله؛. ما یک گروه داریم که همه طلبه‌های موتورسوار دور هم جمع شده‌ایم. پیش‌ترها توصیه می‌کردند که طلاب بیشتر با مردم باشند ولی حالا باید مواظب باشیم که از این طرف بام نیفتیم و مبادا وقار طلبگی از بین برود. البته این توصیه را به خود هم همیشه دارم و سعی می‌کنم فعالیت‌هایم در چارچوب حفظ حرمت‌ها باشد.

اهل کل‌کل‌هایی که در بین موتورسوارهای رایج است هم هستید؟

همه شیرینی موتورسواری به کل‌کل آن است، این که با هم رقابت کنیم بر سر عبور از شیبی، لذتبخش است؛ البته با رعایت احتیاط و حفظ ایمنی. هرچند که مسابقه‌ای با برد و باخت در اسلام توصیه نشده است ولی در اموری که محور آن کسب دانش‌های دفاعی و رزمی باشد، نسبت به آن تشویق و ترغیب هم شده است.

ورزش‌های دیگر را هم دنبال می‌کنی؟

کوهنوردی و پینگ پنگ را دنبال می‌کنم.

اهل سینما، موسیقی و تئاتر هم هستی؟

اهل سینما و تئاتر خیر ولی عکاسی را دنبال می‌کنم. در گذشته هم به طور مفصل موسیقی کار کردم.

چه سازی؟

پیش از طلبگی پیانو می‌زدم. در دوران نوجوانی ساز را برای ارتقا فروختم اما پس از مدتی تصمیم گرفتم با پول آن ساز به حج بروم.

آخرین کتابی که خواندی؟

رؤیای نیمه شب، نوشته آقای مظفر سالاری است.

ازدواج کردی؟

بله.

اگر روزی پدر شوی، به بچه‌ات اجازه موتورسواری می‌دهی؟

یک مینی‌موتور می‌گیرم با هم موتور سواری می‌کنیم. حقیقتاً موتورسواری یک ورزش است،. انرژی می‌گیرد و انسان را قوی‌تر می‌کند.

فعالیت‌های طلبگی شما در چه زمینه‌هایی است؟

الحمدلله توفیق دارم که همزمان با فعالیتم در دانشگاه که به عنوان مبلّغ و کارشناس مذهبی حضور دارم، در ایام مناسبتی مثل محرم و ماه رمضان و فاطمیه، به مناطق محروم و مرزی کشور برای تبلیغ دین بروم.

شهروند

تازه ترين اخبار

دیدگاه بگذارید

اولین نفر باشید که دیدگاه خود را می نویسد

avatar